«محمد در ۱۸ سالگی و آخرین حضورش در جبهه در منطقه فاو در روز بیستونهم فروردینماه سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید و پیکر پاکش هنوز هم میهمان خاک آنجاست. تنها چیزی که بعد از شهادت پسرم برای من آوردند، یک ساک خالی بود.»
به گزارش خبرنگار ایمنا، در شهر شهیدپرور کاشان به دنیا آمد. پرورش یافتن در دامان پدر، مادر و پدربزرگی که آئین دین و ایمان و اخلاق را توأمان و به نیکویی به جای میآوردند، از محمد یک فرد کامل و دیندار ساخت که ایمانش با شهادت به درجهاعلی رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد سیویکم مردادماه سال ۱۳۴۹ متولد شد. پدرش کارمند بانک بود و من هم تحصیلات حوزوی داشتم و مبلغ دینی بودم. به غیر از محمد دو فرزند دختر و دو فرزند پسر نیز دارم. درست خاطرم هست که ظهر روز پنجشنبه موقع اذان ظهر به دنیا آمد.
چشم گشودن او به جهان مقارن بود با گلبانگ "اشهدان محمدا رسولالله"، به همین خاطر اسم او را محمد گذاشتیم. پرورش در دامان دو پدربزرگ دیندار و قاری قرآن که طریقت اسلام و جوانمردی را به نیکویی طی کرده بودند از محمد فردی با تربیت کامل ساخت که در تمامی امور به نحو احسنت و شایسته رفتار میکرد.
محمد پسری مؤدب و خوش اخلاق و منظم بود. برای والدین احترام ویژهای قائل بود و هرگز یک قدم جلوتر از پای من و پدرش نگذاشت و هرگز صدای خود را بلندتر از صدای ما نکرد. در رفتار با دیگران نیز خدا را در نظر داشت و احترام سایرین را رعایت میکرد.
اهل قناعت و توکل به خدا بود. فردی مستقل و با اعتماد به نفس بود. از تجربیات دیگران استفاده میکرد و به حقالناس بسیار اهمیت میداد. واقعاً اگر بگویم نشان شهادت از همان دوران نوجوانی در رخسارش هویدا بود، چندان گزافه نگفتهام. پس از طی دوران راهنمایی و حضور در دبیرستان، جنگ شروع شد و ایمان و غیرت، او را در ۱۶ سالگی به سمت شرکت در جبهه سوق داد. من و پدرش که به عاقبتبهخیری او میاندیشیدیم، مانع گام برداشتن او در راه حقی که با تمام وجود و آگاهانه انتخاب کرده بود، نشدیم.
از طرف بسیج عازم شد. خیلی کم به مرخصی میآمد، اما نامه برایمان زیاد مینوشت.در دو عملیات کربلای ۴ و ۵ و همچنین در آزاد سازی چهار شهر از جمله حلبچه شرکت داشت.
اعتراض به پدر برای نوشتن نامه با خودکار بانکیک مرتبه که محمد به جبهه رفت، فراموش کرده بود که پلاکش را با خود ببرد. نامهای برای پدر نوشت تا آن را برایش بفرستد. همسرم هم که کارمند بانک بود، برای اینکه زودتر خبر ارسال پلاک را به او بدهد، از محل کارش نامهای نوشته و به جبهه فرستاده بود. بعد از گذشت مدتی، نامهای دیگر از محمد به دستمان رسید. در گوشهای از نامه محمد به پدرش اعتراض کرده بود که چرا با خودکاری که مخصوص بانک و از بیتالمال است، برای او نامه نوشته است!
محمد برایم یکبار تعریف کرد که یکم مهرماه سال ۱۳۶۶، جهت رفتن به خط در فاو، از داخل نیزارها عبور میکردیم، به مقری رسیدیم که تعدادی از برادران رزمنده در آن مقر خواب بودند. ساعت ششونیم صبح بود. همینطور که در ستون حرکت میکردیم، طبق معمول صلوات را بلند میفرستادیم.یک لحظه فریب شیطان را خوردم و برای اینکه خواب آن موقع را مکروه میدانستم، گفتم: لال و بیایمان از دنیا نروید، بلند بر محمد (ص) و آل محمد (ص) صلوات بفرستید. همه بچهها صلوات فرستادند.
گفتم: صلوات بعدی را برای سلامتی این برادران که در خواب خوش هستند، بفرستید. بندگان خدا همه از خواب بیدار شدند. فرمانده گردان به وسط ستون و سراغ من آمد و گفت: چرا شما حقالناس را رعایت نکردی. یک لحظه اشک در چشمم جمع شد، دیگر حالت عادی نداشتم، گویی از فرط پشیمانی در وجود خودم نبودم. به هر طریقی بود آن روز گذشت و شب را نیز با هزار سختی به صبح رساندم. بعدازظهر روز بعد در میان نیزارها با سختی زیاد از مسیری که روز قبل حرکت کرده بودیم، تنها و پیاده برگشتم تا به مقری که دیروز صلوات را بلند فرستاده بودیم، رسیدم، دو نفر از همرزمان بالای سوله بودند، یکی از آنها را صدا زدم و جریان روز گذشته را تعریف و عذرخواهی کردم. گفت: اشکالی ندارد. گفتم: موضوع را حتماً" به بچهها بگویید و از سمت من از ایشان حلالیت بطلبید. شکرخدا قبول کرد. بعدها فرمانده توضیح داد که بچههای آن مقر، شب قبل در میدان تیر حضور داشتند و پس از طی یک شب سخت نماز صبح را خوانده و خوابیده بودند.
محمد در ۱۸ سالگی و آخرین حضورش در جبهه در منطقه فاو در روز بیستونهم فروردینماه سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید و پیکر پاکش هنوز هم میهمان خاک آنجاست. تنها چیزی که بعد از شهادت پسرم برای من آوردند، یک ساک خالی بود.
یک قبر خالی در گلزار شهدای کاشان برای او و گرامیداشت یاد او مهیا شدهاست. یک شب که خیلی دلتنگ او بودم، او را در خواب دیدم. به من دلداری داد و گفت: مادرجان روزی نیست که من به دیدار شما نیایم، سپس همان قبر خالی را نشانم داد و گفت: شما هم برای دیدن من به اینجا بیایید.
کد خبر 647419منبع: ایمنا
کلیدواژه: جنگ تحمیلی دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس شهيد محمد يزداني فاو کاشان عملیات کربلای ۴ عملیات کربلای 5 حلبچه شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۲۴۴۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعزیرات همدان میزبان پیکر مطهر شهید رنجنوش شد+تصویر
اداره کل تعزیرات حکومتی همدان میزبان پیکر مطهر شهید تازه تفحص شده شهید حاج محمد رنجنوش شد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم ازهمدان، آیین وداع و تشییع شهید تازه تفحص شده "حاج محمد رنجنوش" همزمان با قرائت زیارت عاشورا و با حضور کارکنان و جمعی از مردم مومن در محل اداره کل تعزیرات همدان برگزار شد.
این مراسم در محل نمازخانه اداره کل و با همت بنیاد شهید و حفظ آثار و ارزش های اسلامی همدان با قرائت دعای پرفیض زیارت عاشورا و مداحی اهل بیت عصمت و طهارت و شهیدان والامقام انجام شد.
شهید تازه شناسایی شده حاج محمد رنجنوش متولد یکم فروردینماه 1340 از روستای کبودراهنگ است. این شهید والامقام در تاریخ 12 اسفندماه 1365 در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
پیکر مطهر و گلگون کفن شهید روز شنبه 15 اردیبهشتماه همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) از ساعت 10 صبح در میدان امام خمینی (ره) همدان بر روی دستان مردم مومن و شهیدپرور همدان تشییع و پس از آن برای خاکسپاری به گلزار شهدای همدان منتقل میشود.
انتهای پیام/